به هر فروشگاهی که پا میگذاریم با انبوهی از اجناس چینی رو به رو هستیم که با ارز چینی خرید و فروش میشوند. این روزها عبارت «made in china»، برای همه ما کاملا آشنا است. کشور چین یکهتاز بیرقیب در تولیدات مختلف شده است. از سادهترین لوازم خانگی تا پیچیدهترین دستگاههای الکترونیکی در کشور چین ساخته و تولید میشوند و طبیعتا به همین اندازه هم تولید کار در چین را شاهد هستیم.
دلیل چیست؟ وجود انبوهی از نیروی کار در چین باعث شده تا هزینههای ساخت کاهش پیدا کند؟ جمعیت بسیار زیاد چینیها چنین حجم گستردهای از تولید را رقم زده است؟ در پاسخ به این پرسشها باید گفت که اوضاع به این سادگیها هم نیست و عوامل مختلفی در بدل شدن کار در چین به کارخانهای بزرگ از تولیدات مختلف در جهان نقش دارد. سیاستهای مختلف داخلی چین و شرایط جهانی که خواسته و ناخواسته از این کشور برای تولید هر چه بیشتر کار در چین حمایت میکند، اجازه رشد و رونق شدید امروز چین در تولیدات را فراهم کرده است. در ادامه به این موضوع میپردازیم.
شاید تصور این حجم از جمعیت سخت باشد اما چین خانه بیش از ۱/۳۵ میلیارد نفر است. کشور چین، پرجمعیتترین کشور جهان است. قانون عرضه و تقاضا به ما میگوید از آنجا که عرضه کارگران بیش از تقاضای دستمزد است، میزان دستمزدهای کار در چین سطح پایینی دارد. ضمن این که در گذشته، بیشتر جمعیت چین روستایی بودهاند و در طبقه فقیر و متوسط قرار میگرفتهاند. اما بعد از قرن بیستم به خاطر مهاجرتهایی که صورت گرفت، ساختار و آرایش جمعیت چینیها حالت شهری-روستایی پیدا کرده و اوضاع دچار تغییر شد. مهاجران به شهرهای صنعتی حاضر هستند تا در چندین نوبت کاری به فعالیت بپردازند.
نکته دیگر این است که کشور چین قوانین و حساسیتهای زیادی درباره قوانین کار کودکان و رعایت پرداخت حداقل دستمزد در دستور کار خود قرار نمیدهد که این موضوع کاملا بر خلاف غرب است. در کشورهای غربی، قوانین سختی برای رسیدگی به حقوق افراد مختلف در زمینه کار وجود دارد. البته وضعیت کار در چین هم در حال تحول است. برای مثال در بازه زمانی میان سالهای ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۴ میلادی، حقوق کارگران چینی ۲ برابر شده است. متوسط حقوق حداقلی در شانگهای به طور ساعتی معادل ۱۷ یوآن یا ۲/۷۸ دلار است. این رقم در ماه به مبلغی در حدود یکمیلیون و پانصد هزار تومان میرسد.
تولید محصولات گوناگون به سادگی رخ نمیدهد. در واقع، هیچ تولیدکنندهای در انزوا نمیتواند به رشد و تولید دست یابد. تولید نیازمند ارتباطات گسترده میان بخشهای مختلف زنجیره تأمین از جمله: تولیدکننده، توزیعکننده، دولت، بخشهای مختلف آن، مصرفکننده و مشتری است. به عبارت دیگر، تولید نیازمند رقابت و همکاری بخشهای مختلفی است. در ۳۰ سال اخیر، رشد سیستم کار در چین به شکل قابلتوجهی بوده است. برای مثال برخی از شهرهای کشور چین به پایگاهی عالی برای تولیدات الکترونیکی بدل شدهاند. این موضوع درباره سایر محصولات صادق است.
موقعیت مناسب چین در تولید و مدیریت بهرهوری زنجیره تأمین باعث شده تا بسیاری از شرکتهای معروف دنیا مانند اپل نیز از این امکان مناسب برای تولید استفاده کنند. در نتیجه هزینه به صرفه تولید موجب کاهش هزینههای ساخت و افزایش حاشیه سودشان میشود. در نتیجه مونتاژ و تولید قطعات بسیاری از کارخانهها و شرکتهای بزرگ دنیا در چین صورت میگیرد.
همانطور که پیشتر هم عنوان شد، در کشور چین خبری از رعایت الزامات قانونی خاص برای مدیریت اوضاع و توسعه شرایط شغلی کارگران وجود ندارد. از همین رو، نیروی کار در چین تا حدی بیپشتوانه مشغول به فعالیت است و همین موضوع هم بر سرعت تولید میافزاید. برای نمونه میتوان به این موارد اشاره کرد:
در کشور چین کودکان به راحتی به عنوان نیروی کار تولیدی پذیرفته میشوند و این موضوع خلاف قانون نیست، کارگران معمولا بیمه ندارند و حتی در برخی از موارد، حقوق آنها به طور سالیانه پرداخت میشود تا امکان خروج و ترک شرکتها قبل از پایان سال را نداشته باشند، ساعات کار در چین طولانی است که در چین به تعدیل آن اهمیتی داده نمیشود.
در کشورهای توسعهیافته آمریکایی و اروپایی، قوانین و الزامات کاری بسیار پیچیده است به طوری که شرایط کار کردن باید تحت قانون صورت بگیرد. قوانینی که به تمام اقشار و گروههای سنی به خوبی توجه میکند و عدول از آن با پیگیریها و تعقیبات شدید قانونی همراه است.
در سال ۱۹۸۵، چین به منظور تقویت رقابت در صادرات میزان مالیات ۲ برابری روی کالاهای صادراتی را ممنوع کرد. در نتیجه، کالاهای صادراتی با صفر درصد مالیات وارد عرصه تجارت میشدند. عدم وجود مالیات روی کالاهای صادراتی هزینه تولید آنها را کاهش میدهد و قدرت رقابت را برای حضور در بازارهای جهانی به شکل قابل ملاحظهای تقویت میکند.
گفته میشود که چین به شکل مصنوعی ارزش واحد پول خود یعنی قیمت یوان را پایین نگه میدارد تا در زمینه صادرات و در رقابت با سایر کشورهای مطرح مانند ایالت متحده آمریکا پیشتاز باشد. در اواخر سال ۲۰۰۵ میلادی، ارزش یوان ۳۰ درصد پایینتر از دلار نگه داشته میشد. البته ارزش یوآن در چند سال اخیر در حال رشد است و نسبت به ارزهای مختلف مطرح جهانی در حال قدرت گرفتن است. سیایت کلی چین در رابطه با یوآن و دلار، خرید به دلار و فروش به یوآن است. برای درک بهتر این موضوع مقاله چگونه چین بر دلار آمریکا تاثیر میگذارد؟ را مطالعه کنید.
چین شاید اکنون یکهتاز تولید در جهان به شمار میرود اما دیر یا زود، بنا به عوامل مختلف، تغییراتی را در موقعیت خود مشاهده خواهد کرد. منظور از این تغییرات، تنزل احتمالی جایگاه چین به عنوان کارخانه بزرگ تولیدات در جهان است. فناوری به شدت در حال تغییر دادن عرصهها و زمینههای مختلف است. از همین رو باید منتظر ماند و دید که در آیندهای نزدیک، اقتصادهای نوظهور و شرکتهای نه چندان غولآسا به مدد وجود فناوری در رقابتی سنگین با چین وارد خواهند شد و معادلات فعلی بازارهای جهانی را تغییر خواهند داد. از سوی دیگر، کشور چین هم دست روی دست نخواهد گذاشت و یقینا به نظاره تغییرات نخواهد نشست. سیاستهای چین در تولید و اقتصاد هم به زودی دچار تحولاتی خواهد شد که برای بقا و رسیدن به جایگاه مطلوبی دیگر تلاش میکند.